سرویس جهان مشرق - دانلد ترامپ از همان سال ۲۰۱۵ که پای در رقابتهای ریاست جمهوری گذاشت، با شعارهایی چون «عدم مداخله در مناقشات دیگران»، «اول، آمریکا»، برگرداندن صنایع تولیدی به آمریکا و انتقادات تند و تیز به کلیت عملکرد دستگاه دیپلماسی ایالات متحده تا پیش از آن، خود را مطرح کرد. به واقع، رای دهندگان آمریکایی و به طور خاص «یقهآبیها»(نیروی کار سفیدپوست آمریکایی) به ترامپ به چشم یک عنصر «بیرون از سیستم»(outsider) می نگریستند که خارج از حلقه کهنه و همیشگی حاکم بر واشینگتن به کاخ سفید می رود و به نفع منافع آمریکاییها و حل مشکلات داخلی این کشور، دست حلقههای جنگ طلب که آمریکا را به ورطه جنگهای «تریلیون دلاری» انداختند، از سیاست کوتاه خواهد کرد.
اما ترامپی که پای در کاخ سفید گذاشت، کاملا دگرگونه عمل کرد. او دقیقا جنگطلبترین افراد لابی نفتی-نظامی واشینگتن که سابقه سیاستهای جنایتکارانه و سیاه آنها در غرب آسیا و شمال آفریقا و دیگر نقاط دنیا هنوز جلوی چشم مردمان است، کمکم وارد حلقه خود کرد و کار به جایی رسید که حتی مغز متفکر کمپین انتخاباتی خود، «استیو بَنِن» و تقریبا اکثر کسانی را که در راه رسیدن به ریاست جمهوری در کمپین به او کمک کرده بودند، از کاخ سفید بیرون کرد. امروز شاهدیم که تنها مجموعهای از بدنام ترین عناصر نومحافظهکار، صهیونیست یا صهیونیست مسیحی از قبیل رودی جولیانی، جان بولتون، جرد کوشنر و جیسون گرینبلات حلقه اطراف او را تشکیل می دهند.
در آگوست سال گذشته، زمانی که «رینس پریبوس» از مقام سخنگویی کاخ سفید کنار زده شد و استیو بَنِن از جایگاه سر-استراتژیست کاخ سفید اخراج شد، «جان بولتون» در چند مصاحبه اعتراض کرده بود که دیگر حتی امکان یک ملاقات ساده با ترامپ هم برایش مهیا نیست.
اما کمتر از سه ماه بعد، درست در آستانه سخنرانی تند ترامپ در سازمان ملل علیه ایران، خبرهایی منتشر شد که دیدارهای جان بولتون با ترامپ به طرز محسوسی افزایش یافته است. همان موقع بسیاری از رسانههای آمریکایی، چنین چرخشی را در روابط ترامپ با جان بولتون دست راستی جنگطلب، به یک نفر نسبت دادند. کسی که بزرگترین حامی مالی کمپین انتخاباتی ترامپ بود؛ یک صهیونیست افراطی با تابعیت دوگانه اسراییلی-آمریکایی که غول عرصه کازینو و قمار در آمریکاست: شلدون ادلسون
نشریه آمریکایی «پولیتیکو»، گزارش داد که اصولا آن بخش از سخنرانی سال گذشته ترامپ در سازمان ملل که تهدید به خروج یکجانبه از توافق هستهای ایران بود، صرفا با نفوذ جان بولتون اضافه شد و در متن اولیهای که توسط کاخ سفید برای ترامپ تهیه کرده بود، وجود نداشت.
سابقه تلاشهای ادلسون برای ارتقاء بولتون در دولت ترامپ، به همان هفتههای نخست بعد از انتخاب ترامپ برمی گردد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۱۶، نوشت که ادلسون به شدت دنبال این بود که بولتون معاون وزارت خارجه ترامپ شود. در بخشی از این گزارش آمده بود:
" آقای رکس تیلرسون نسبت به انتخاب بولتون به عنوان معاون خود ابراز بیعلاقگی کرده، ولی جان بولتون همچنان جزو گزینه ها باقی مانده است. او از حمایت مستقیم آقای شلدون ادلسون برخوردار است، قمارخانهدار بزرگ و از حامیان مالی اصلی حزب جمهوریخواه که به مواضع شدید و غلیظ بولتون علاقه دارد."
اما این بخش از گزارش به نوبه خود بسیار قابل تامل است:
" آقای ادلسون از مدتها قبل، داماد رییس جمهور ترامپ، یعنی جرد کوشنر را حمایت کرده است که انتظار می رود در دولت جدید نقشی مهم ولی همچنان کمتر از انتظارات او، بر عهده گیرد."
جالب این جاست که ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی، چندین بار رقیب خود در حزب جمهوریخواه «مارک روبیو» را به واسطه این که آلت دست «شلدون ادلسون» شده، مسخره کرده بود. مثلا او در توئیتی نوشته بود:
" شلدون ادلسون دنبال آن است که به مارک روبیو پول گنده بدهد، چون حس می کند می تواند روبیو را به یک عروسک کوچولوی تمامعیار در دست خود تبدیل کند. موافقم!"
ترامپ در دسامبر ۲۰۱۵، در سخنرانی برای ائتلاف جمهوریخواهان یهودی(که محور آن همین شلدون ادلسون است)، از موضع بالا و این که هیچ نیازی به پول صهیونیستهای این کمیته ندارد، گفته بود:
" قرار نیست که چون من پول شما را نمی خواهم، از من حمایت نکنید. شما می خواهید سیاستمداران را تحت کنترل داشته باشید؛ خیلی هم خوب ...من پشتیبانی شما را می خواهم، ولی پولتان را نمی خواهم."
اما بر خلاف این سخنان، هر چه که احتمال انتخاب ترامپ به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه در سال ۲۰۱۶ بالاتر رفت، وابستگی او به همین ثروتمندان صهیونیست بیشتر شد، تا جایی که شلدون ادلسون با پرداخت حدود ۴۵ میلیون دلار به کمپین ترامپ، به بزرگترین حامی فردی او تبدیل شد. نتیجه این که امروز تمسخر روبیو توسط ترامپ، خود مسخره شده است، چرا که کسی که اکنون در حال تبدیل به عروسک شلدون ادلسون و محفل صهیونیستی-شیطانی اوست، کسی جز خود ترامپ نیست. در موضوع ضدیت عجیب و غریب با ایران، در موضوع انتقال سفارتخانه به قدس و در موضوع تعیین جان بولتون(که در خود واشینگتن یکی از منفورترین سیاستمداران است و حتی در کنگرهای با اکثریت جمهوریخواهان در سال ۲۰۰۵ برای پست نمایندگی آمریکا در سازمان ملل رای اعتماد نگرفت)، دست آشکار شلدون ادلسون با عاملیت داماد صهیونیست ترامپ، «جرد کوشنر»، آشکار است.
ترامپ کسی بود که در ابتدای کمپین انتخاباتی خود به صراحت و در چند نوبت اعلام کرده بود که در مناقشه «اسراییل-فلسطینیها»، او "طبیعتا یک فرد بیطرف" است و حتی پیش تر رفته بود و در یک سخنرانی گفته بود که "سیاستهای اسراییل و به ویژه توسعه شهرکها در اراضی فلسطینی، خود بخشی از مشکل صلح است." اما همین که در بهار ۲۰۱۶، مذاکراتی برای تعیین نامزد نهایی جمهوریخواهان در حال انجام بود، بنا بر گزارش های متعدد، ترامپ برای تضمین حمایت شلدون ادلسون از خود، چند قول به این قمارخانهدار یهودی-صهیونیست شیطان صورت و شیطان سیرت داد. خروج از توافق هستهای با ایران، انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس و کنار گذاشتن سیاست چنددههای واشینگتن در مخالفت با توسعه شهرکهای صهیونیست نشین در اراضی فلسطینی.
ترامپ در اوایل اکتبر ۲۰۱۷، در لاس وگاس به دیدار ادلسون رفت. تنها یک هفته بعد از این دیدار، او علام کرد که دیگر پایبندی ایران به تعهدات هستهای خود را تایید نخواهد کرد و این در حالی بود که هم دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، هم آژانس بین المللی انرژی اتمی و هم متحدان اروپایی آمریکا در چند نوبت پایبندی ایران را تایید کرده بودند. در این دیدار داماد ترامپ هم حضور داشت. طبق گزارش روزنامه متعلق به ادلسون «لاس وگاس ریویو جورنال»، ادلسون در این دیدار گفت که از وعده قبلی ترامپ مبنی بر انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس ناامید شده است.
دو ماه بعد از این دیدار، ترامپ در اقدامی غیرمنتظره، سیاست ۵۰ ساله آمریکا را در قبال به رسمیت نشناختن اورشلیم(بیت المقدس) به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، کنار گذاشت و اعلام کرد که سفارت آمریکا را به این شهر انتقال خواهد داد.
«مایکل ولف» در کتاب جنجالی خود «خشم و آتش»، از زبان استیو بَنِن تایید می کند که فکر انتقال پایتخت را ادلسون در دستور کار ترامپ قرار داد.
«نیوت گینگریچ»، دیگر صهیونیست جمهوریخواه تندرو که سابقا رییس مجلس نمایندگان کنگره بود، در سال ۲۰۱۲ در مصاحبهای گفت که «ارزش اساسی» برای ادلسون تنها یک چیز است: حمایت بیقید و شرط از اسراییل به ویژه از حزب دست راستی لیکود و رهبر آن بنیامین نتانیاهو.
مشرق در ۱۷ آذر ۹۶، در گزارش خود درباره اعلام انتقال پایتخت آمریکا از نقش آفرینی یک فرقه مرموز صهیونیستی مستقر در واشینگتن خبر داد. در آن گزارش از عضویت داماد یهودی و ایوانکای دختر «یهودی شده» ترامپ در یک کنیسه خاص نوشتیم:
" جَرد و همسر نو-یهودیش ایوانکا، عضو کنیسه کوچک ولی مشهوری در واشینگتن هستند که متعلق به نحله یهودیان ارتدوکس حسیدی است و به کنیسه SHUL شهرت دارد. حسیدیها فرقهای از یهودیان صهیونیست هستند که اساس اعتقادات آن تصوف «کابالایی» است. بسیاری از سیاستمداران صهیونیست آمریکایی و وزرای اسراییلی که به آمریکا رفت و آمد دارند، در آن حاضر می شوند. از معروفترین این سیاستمداران می توان به سناتور «جوزف لیبرمن»، از حامیان بزرگ اسراییل در واشینگتن و از ضدایرانیترین سناتورهای ایالات متحده، و «جک لو»، وزیر سابق خزانهداری آمریکا و معمار تحریمهای هوشمند علیه جمهوری اسلامی ایران، اشاره کرد.
گفتنی است که حاخام این کنیسه، فردی به نام «لِوی شِمتوف» (Levi Shemtov) است که از طرفداران افراطی اسراییل محسوب می شود و دوست صمیمی بسیاری از سناتورها، نمایندگان کنگره، فرمانداران و دست کم دو رییس جمهور آمریکا (جرج دابلیو بوش و باراک اوباما) است و از متنفذترین و ثروتمندترین حاخامهای آمریکا به حساب می آید."
شمتوف نوعی مرشد معنوی و دوست خانوادگی جرد کوشنر و زنش ایوانکاست. روزنامه دیلی میل انگلستان در گزارشی به تاریخ ۲۷ ژانویه ۲۰۱۷، از یک مهمانی در خانه جرد کوشنر خبر داد که شماری از گزینههای تازه انتخاب شده ترامپ در آن زمان برای کابینه، به ویژه «استیو منوخین»(وزیر خزانه داری) و لاوی شمتوف حاخام افراطی صهیونیست در آن حضور داشتند:
شلدون ادلسون، از دوستان صمیمی این حاخام حسیدی، لوی شمتوف و از مشتریان کنیسه اوست. او در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۵ دیداری از SHULL داشت و چند ساعتی را به گفتگو با لوی شمتوف، بازدید از کنیسه، صحبت برای حاضران در آن اختصاص داد:
نکته مهم دیگر درباره فرقه کابالیستی که ادلسون، شاگردش جرد کوشنر و همسرش ایوانکا هم به آن تعلق دارند این است که به شدت «موعودگرا» و «آخرالزمانی» هستند و به مفاهیمی چون «دجال»، «آرماگدون»، «بازسازی معبد سوم سلیمان»، حکومت هزاره یهود در آخرالزمان (درست مانند فرقههای مسیحی صهیونیست) باورمند هستند. اما باید به این نکته توجه داشت که تفسیر کابالیستهای یهودی از بازگشت مسیح و دجال و آخرالزمان، باوری کاملا متفاوت از مسیحیت است، چرا که یهودیان هیچ گاه مسیح را نپذیرفتند. در واقع، در آیین کابالا، عیسای ناصری هیچ تقدسی ندارد و آنها به دنبال پروژه اصلی خود، یعنی حاکمیت هزاره یهودی بر عالم هستند.
البته، همین حلقه ها که دست کم از قرن هجدهم ظهور و بروز پررنگی یافتند، با نفوذ در مسیحیت توانستند القائات منحرف و شیطانی خود را در زمینه برگزیده بودن یهود و ماموریت تاریخی یهود وارد مسیحیت کنند و نحلهای به نام «مسیحیت صهیونیست» را شکل دهند که به مدد ابزارهای تبلیغاتی و مالی یهودیان، روز به روز اقبال بیشتری در میان مسیحیان پیدا می کند. این درحالی است که مسیحیان راستین، یهودیان را قاتلین عیسی(ع) می دانند. یکی از اشتراکات مهم یهودیان صهیونیست و مسیحیان صهیونیست این است که دشمن اصلی خود را مسلمانان می دانند و قایل به نابودی هر چه بیشتر مسلمانان هستند. راز پیوند یک صهیونیست افراطی چون شلدون ادلسون با یک مسیحی-صهیونیست افراطی چون جان بولتون در همین جاست.
اگر به تصاویر مراسم شوم و خبیثانه افتتاح سفارت آمریکا در بیت المقدس(که با ریختن خون دهها شهید فسلطینی مظلوم همراه شد) دقت کنید، تنها تعداد معدودی از چهرههای شناخته شده دیده می شوند: بنیامین نتانیاهو و زنش، جرد کوشنر و ایوانکا ترامپ، شلدون ادلسون و زنش، استیون منوخین(وزیر صهیونیست خزانهداری آمریکا که تحریمهای ایران زیر نظر او تدوین می شود)
به نظر می رسد نقش این کنیسه در تعیین سیاست خارجی ترامپ روز به روز بیشتر می شود.